سعیده ملک زاده؛ علی آرمان؛ آرش آذری
چکیده
روندیابی سیل در مقاطع مختلف رودخانه و کاربرد آن در طراحی سیستم های هشدار سیل و همچنین پیش بینی حجم سیلاب در مقاطع پایین دست رودخانه بااهمیت است. هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسۀ مدل های MIKE11 و ماشین بردار پشتیبان (SVM) در روندیابی سیل در مقاطع پایین دست رودخانه است. در مطالعۀ حاضر ابتدا بر اساس اطلاعات فیزیکی و هیدرولیکی مسیر ...
بیشتر
روندیابی سیل در مقاطع مختلف رودخانه و کاربرد آن در طراحی سیستم های هشدار سیل و همچنین پیش بینی حجم سیلاب در مقاطع پایین دست رودخانه بااهمیت است. هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسۀ مدل های MIKE11 و ماشین بردار پشتیبان (SVM) در روندیابی سیل در مقاطع پایین دست رودخانه است. در مطالعۀ حاضر ابتدا بر اساس اطلاعات فیزیکی و هیدرولیکی مسیر به روندیابی هیدرولیکی هیدروگراف سیل بین دو ایستگاه هیدرومتری هلیلان و تنگ سازبن در بازهای به طول 67 کیلومتر از رودخانه سیمره واقع در استان ایلام پرداخته شد. برای این منظور، در این محدوده 365 مقطع برای روندیابی در مدل Mike11 در نظر گرفته شد. پس از آن از مدل SVM برای پیش بینی هیدروگراف سیل در خروجی بازه بر اساس اطلاعات هیدروگراف سیل ورودی به بازه استفاده شد. این دو مدل هریک با یک هیدروگراف سیل واسنجی و با دو هیدروگراف سیل صحت سنجی شدند. هیدروگراف سیل در بالادست با دورۀ بازگشت های مختلف به این دو مدل داده شد و مدل سیل را در مقاطع خروجی بازه با دورۀ بازگشت های مختلف پیش بینی کرد. مقایسۀ نتایج بهدست آمده از دو مدل نشان داد که به طور کلی دقت روش Mike11 نسبت به روش ماشین بردار پشتیبان بیشتر است. اگر معیار فقط پیشبینی دبی اوج در محدودۀ دبی های تاریخی باشد، مدل SVM تا حدودی نتیجه بهتری نسبت به مدل Mike11 دارد. اما برای پیش بینی وقایع حدی با دورۀ برگشت های بیشتر از ده سال، دقت لازم را ندارد. با در نظر گرفتن شاخصهای آماری RMSE و NRMSE و NASH که برای ارزیابی نتایج، به جای استفاده از دبی اوج، از تمام دبیهای هیدروگراف استفاده میکند، مدل Mike11 نتایج قابل قبولتری نسبت به مدل SVM به دست میدهد. در پیش بینی هیدروگراف وقایع حدی با دوره برگشت های مختلف، مدل Mike11 عملکرد بهتری نسبت به مدل SVM دارد.
امیرحسین انصاریپور؛ کیومرث ابراهیمی؛ محمدحسین امید
چکیده
ظرفیت خودپالایی رودخانهها تابع عوامل زمانی و مکانی، نوع و شدت بار آلایندههای ورودی و نیز شرایط محیطی بستر رودخانه است. در حقیقت، ارزیابی خودپالایی رودخانه تعیین مقدار اکسیژن محلول در طول آن است که بر اساس این ظرفیت میتوان دریافت رودخانه از لحاظ آلودگی در چه وضعیتی است و در چه نقاطی وضعیت بحرانی کمبود اکسیژن محلول وجود ...
بیشتر
ظرفیت خودپالایی رودخانهها تابع عوامل زمانی و مکانی، نوع و شدت بار آلایندههای ورودی و نیز شرایط محیطی بستر رودخانه است. در حقیقت، ارزیابی خودپالایی رودخانه تعیین مقدار اکسیژن محلول در طول آن است که بر اساس این ظرفیت میتوان دریافت رودخانه از لحاظ آلودگی در چه وضعیتی است و در چه نقاطی وضعیت بحرانی کمبود اکسیژن محلول وجود دارد. از طرف دیگر، برایتعیینعکسالعملقابلانتظاررودخانهبهورودآلایندهها و شبیهسازی پارامترهای کیفی، استفادهازمدلهایریاضیضروریاست. در این مورد تئوری استریتر- فلپس از مبانی شناخته شده و معروف در محاسبات خودپالایی است. محدودیت روش پیشنهادی استریتر- فلپس صرفنظر کردن از ترمهای انتقال و پخش است. در تحقیق حاضر در مرحلۀ اول رابطۀ کلاسیک استریتر- فلپس به روش تحلیلی مدل شد. پس از آن با افزودن ترمهای انتقال و پخش به رابطۀ مذکور، رابطۀ حاصل با استفاده از روشهای عددی FTCS، Upstream، Lax & Wendroff و QUICKESTتوسعه داده و مدل شد. برای تأمین دادههای میدانی نیز در مهر و آبان 1389، در بازهای به طول 2 کیلومتر از رودخانۀ پسیخان نمونهبرداری و پارامترهای DO، BOD، NO3- و PO4- در آزمایشگاه اندازهگیری شد. با مقایسه مقادیر پیشبینی شده غلظت اکسیژن محلول توسط مدلهای عددی دارای ترمهای انتقال و پخش با مقادیر حل تحلیلی رابطه کلاسیک استریتر- فلپس در مقابل دادههای میدانی، مشخص شد که افزودن ترمهای انتقال و پخش سبب افزایش قابل توجه دقت پیشبینیها میشود. نتایج همچنین نشان میدهد که همۀ روشهای عددی مورد استفاده دقت خوبی دارند و اختلاف بین آنها اندک است. هرچند از میان روشهای عددی مورد استفاده، روش Upstreamبیشترین دقت را از خود نشان داده است. علاوه بر آن، با توجه به روند تغییرات غلظت اکسیژن محلول مشخص شد که رودخانۀ پسیخان در بازه مورد نظر ظرفیت خودپالایی نسبتاً خوبی دارد.