گیتا نورمحمدی؛ مهدی اسمعیلی ورکی؛ alessio Radice؛ بهنام شفیعی ثابت
چکیده
حفظ تراز بستر رودخانه بهویژه در بازههایی که شیب بستر بهدلایل مختلف از جمله برداشت شن و ماسه دچار افزایش ناگهانی شده است، از منظر حفاظت رودخانه اهمیت زیادی دارد. از جمله سازههای محیط زیستدوست که برای تثبیت بستر و دیوارههای رودخانه کاربرد زیادی دارد، سازههای کنترل تراز بستر سطح شیبدار هستند. از پارامترهای مهم در طراحی ...
بیشتر
حفظ تراز بستر رودخانه بهویژه در بازههایی که شیب بستر بهدلایل مختلف از جمله برداشت شن و ماسه دچار افزایش ناگهانی شده است، از منظر حفاظت رودخانه اهمیت زیادی دارد. از جمله سازههای محیط زیستدوست که برای تثبیت بستر و دیوارههای رودخانه کاربرد زیادی دارد، سازههای کنترل تراز بستر سطح شیبدار هستند. از پارامترهای مهم در طراحی این سازهها، آگاهی از مقدار ابعاد گودال آبشستگی در پاییندست آنها میباشد. در تحقیق حاضر، تأثیر پارامترهای مختلف هندسی و هیدرولیکی بر عمق حداکثر آبشستگی پاییندست سازۀ کنترل تراز بستر سطح شیبدار بهصورت آزمایشگاهی بررسی شده است. آزمایشهایی برای شیبهای کارگذاری سطح شیبدار 14، 20 و 33 درصد، دبیهای واحد عرض 5/45-4/28 لیتر بر ثانیه بر متر، عمقهای پایاب yc 6-5/3 و اندازۀ زبریهای 4 تا 10 میلیمتر اجرا گردید. تجزیه و تحلیل نتایج بهدست آمده نشان میدهد که در شیب کارگذاری سطح شیبدار 33 درصد، عمق پایاب رابطۀ مستقیم با افزایش عمق حداکثر آبشستگی دارد بهطوریکه با افزایش عمق پایاب از yc5/4 به yc6، عمق حداکثر آبشستگی در دامنۀ دبیها و زبریهای حداقل و حداکثر، بهطور متوسط 13 درصد افزایش می یابد. با کاهش شیب سطح شیبدار به 20 و 14 درصد، افزایش عمق پایاب رابطۀ معکوس با عمق حداکثر آبشستگی خواهد داشت بهگونهای که با افزایش عمق پایاب از yc 5/3 به yc 5/4، مقدار عمق حداکثر آبشستگی بهطور متوسط در هر یک از شیبهای مذکور 9 و 25 درصد کاهش مییابد. مقایسۀ نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که افزایش اندازۀ زبری در دامنۀ دبیها و عمقهای پایاب مختلف، منجر به کاهش حداکثر عمق آبشستگی بهمیزان متوسط 21-5 درصد در دامنۀ زبریهای حداقل و حداکثر میشود.
زهرا پاسخی درگاه؛ مهدی اسمعیلی ورکی؛ بهنام شفیعی ثابت
چکیده
یکی از موضوعات مهم در خصوص آبشستگی اطراف پایههای پل، نقش اجسام شناور است که در زمانهای سیلابی همراه با جریان آب در رودخانه به حرکت در میآیند و با مسدود نمودن کامل یا بخشی از دهانه پل، باعث تغییر الگوی جریان و تغییرات قابل ملاحظه بر عمق آبشستگی اطراف پایههای پل میگردد. در تحقیق حاضر تاثیر ابعاد اجسام شناور بر حداکثر عمق آبشستگی ...
بیشتر
یکی از موضوعات مهم در خصوص آبشستگی اطراف پایههای پل، نقش اجسام شناور است که در زمانهای سیلابی همراه با جریان آب در رودخانه به حرکت در میآیند و با مسدود نمودن کامل یا بخشی از دهانه پل، باعث تغییر الگوی جریان و تغییرات قابل ملاحظه بر عمق آبشستگی اطراف پایههای پل میگردد. در تحقیق حاضر تاثیر ابعاد اجسام شناور بر حداکثر عمق آبشستگی در اطراف گروهپایه قائم مورد بررسی قرار گرفت. گروه پایه پل مورد بررسی متشکل از دو پایه مستطیلی شکل بود که با فاصله دو برابر عرض پایه بر روی فونداسیون نصب شدند. آزمایشها برای عمقهای نسبی (نسبت عمق جریان به عرض پایه) 7/3 تا 6/6، جسم شناور با عرض نسبی (نسبت عرض جسم شناور به عرض پایه) 6، طولهای نسبی (نسبت طول در راستای جریان جسم شناور به عرض پایه) 2 و 3 و ضخامتهای نسبی (نسبت ضخامت جسم شناور به عرض پایه) 5/0 و 1 و ترازهای مختلف کارگذاری فونداسیون در شرایط آب زلال انجام پذیرفت. مقایسه نتایج نشان داد افزایش عمق جریان تاثیر محسوسی بر حداکثر عمق آبشستگی ندارد. تجزیه و تحلیل نتایج حاکی از آن است که افزایش ضخامت جسم شناور منجر به افزایش عمق آبشستگی به میزان 42 درصد نسبت به حالت بدون جسم شناور میشود ولی با افزایش طول نسبی جسم شناور از میزان تاثیر آن بر عمق آبشستگی کاسته و به مقدار 17 درصد نسبت به حالت بدون جسم شناور میرسد. مقایسه نتایج نشان داد با افزایش تراز کارگذاری فونداسیون، حداکثر عمق آبشستگی در شرایط حضور جسم شناور بیشتر میشود.
رضا عزیزی؛ محمود شفاعیبجستان؛ مهدی قمشی
چکیده
شکل صفحات مستغرق یکی از عوامل مهم طراحی صفحات است که الگوی جریانهای ثانویۀ ناشی از صفحات و عملکرد صفحات را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، تغییراتی در توزیع رسوب بستر حاصل خواهد شد که میتواند به ساماندهی رودخانه کمک کند. در این تحقیق با اجرای بیست آزمایش، تأثیر پنج شکل مختلف از صفحات مستغرق تحت شرایط هیدرولیکی مختلف ...
بیشتر
شکل صفحات مستغرق یکی از عوامل مهم طراحی صفحات است که الگوی جریانهای ثانویۀ ناشی از صفحات و عملکرد صفحات را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، تغییراتی در توزیع رسوب بستر حاصل خواهد شد که میتواند به ساماندهی رودخانه کمک کند. در این تحقیق با اجرای بیست آزمایش، تأثیر پنج شکل مختلف از صفحات مستغرق تحت شرایط هیدرولیکی مختلف (چهار شدت جریان (U/Uc) برابر با 78/0، 93/0، 10/1 و 19/1) بر فرآیندهای رسوبی (آبشستگی موضعی در لبۀ ابتدایی صفحات و نحوۀ توزیع عرضی رسوبات در پاییندست صفحات) بررسی شد. نتایج مقایسۀ توپوگرافی بستر رسوبی در فلوم آزمایشگاهی، نشان میدهد که صفحۀ با لبۀ ابتدایی گِرد شده و ضخامت کاهش یافته در امتداد طول صفحه، نسبت به صفحات مستطیلی متداول، بهترین عملکرد را در کاهش آبشستگی موضعی (به میزان 3/17، 3/12، 1/6 و 8/45 درصد به ترتیب در شدت جریان 78/0، 93/0، 10/1 و 19/1) داشته است. کاهش سطح مقطع صفحات نه تنها رسوبگذاری را کاهش نداده، بلکه افزایش تراز بستر در سمت پرفشار صفحات نیز اتفاق افتاده است.