فریبا بیات؛ حمیدرضا ذوالفقاریه
چکیده
با فرایند پرتوتابی میتوان از ضایعات سیر در انبارها جلوگیری کرد. زمان و دوز(مقدار) پرتو دو عامل موثر در انجام فرایند پرتوتابی هستند، بنابراین توده سیر سفید همدان 30 و 45 روز پس از برداشت با دوزهای 0، 25، 50، 75، 100، و 150 گری پرتوهای الکترون سریع پرتودهی شدند. طی8 ماه نگهداری در دو شرایط انبار سرد و کنترل نشده برخی عوامل کمی و کیفی سوخها ...
بیشتر
با فرایند پرتوتابی میتوان از ضایعات سیر در انبارها جلوگیری کرد. زمان و دوز(مقدار) پرتو دو عامل موثر در انجام فرایند پرتوتابی هستند، بنابراین توده سیر سفید همدان 30 و 45 روز پس از برداشت با دوزهای 0، 25، 50، 75، 100، و 150 گری پرتوهای الکترون سریع پرتودهی شدند. طی8 ماه نگهداری در دو شرایط انبار سرد و کنترل نشده برخی عوامل کمی و کیفی سوخها هر دو ماه یک مرتبه اندازهگیری و ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که در هر دو شرایط نگهداری، تیمارهای پرتو دیده علایم جوانهزنی بیرونی را بروز ندادند و جوانهزنی فقط در سیرچههای پرتو ندیده مشاهده شد. افت وزنی تیمارهای پرتو دیده کمتر از شاهد بود بهطوری که پس از 300 روز نگهداری، میانگین افت وزنی سیر در هفته در انبار سرد برای دوزهای 50 گری و بالاتر و در انبار با شرایط کنترل نشده برای دوزهای 75 گری و بالاتر در محدودة پایین یعنی کمتر از 1 درصد قرار داشت. مقدار پیرووات کل بهویژه تا 120 روز پس از نگهداری، افزایش یافت ولی اختلاف معنیداری بین مقادیر آن در دوزهای مختلف پرتوتابی مشاهده نشد. بین سفتی بافت دوزهای مختلف پرتوتابی اختلاف معنیدار وجود نداشت، ولی دوزهای 50 گری و بالاتر در انبار سرد و دوزهای 75 گری و بالاتر در انبار با شرایط کنترل نشده، بیشترین مقادیر را داشتند. اثر زمانهای پرتوتابی یعنی 30 و 45 روز پس از برداشت، بر مقادیر سفتی بافت در هر دو شرایط نگهداری معنیدار نبود. تغییرات رنگ و پیرووات غیر آنزیمی در مدت نگهداری در هر دو شرایط افزایش یافت و تغییرات آنها در زمان پرتوتابی 45 روز پس از برداشت بیش از 30 روز پس از برداشت بود. در مجموع دوز مناسب بین هر دو زمان پرتوتابی برای نگهداری سیر در انبار سرد، 50 گری و در انبار با شرایط کنترل نشده 75 گری بود و برای هر دو شرایط نگهداری، پرتوتابی در زمان30 روز پس از برداشت مناسبتر تشخیص داده شد.
خدیجه خوشطینت؛ پرویز کاوسی؛ پروین زندی
دوره 7، شماره 4 ، اسفند 1385، ، صفحه 59-70
چکیده
چیپس سیبزمینی یکی از محصولات عمده تولید شده به روش سرخ کردن عمیق است و عمدتاً کودکان و نوجوانان آن را مصرف میکنند. بنابراین، استفاده از روغن سرخکردنی مناسب و ماندگاری چیپستولیدی اهمیتی خاص دارد. هدف از این پژوهش، تعیین عمر انباری (Shelf - life) چیپس سیبزمینی سرخ ...
بیشتر
چیپس سیبزمینی یکی از محصولات عمده تولید شده به روش سرخ کردن عمیق است و عمدتاً کودکان و نوجوانان آن را مصرف میکنند. بنابراین، استفاده از روغن سرخکردنی مناسب و ماندگاری چیپستولیدی اهمیتی خاص دارد. هدف از این پژوهش، تعیین عمر انباری (Shelf - life) چیپس سیبزمینی سرخ شده در دو روغن فرمولهشده: فرمول یک (پالم اولئین و آفتابگردان 50:50) و فرمول دو (پالم اولئین، آفتابگردان و تخم پنبه 50 : 25 :25) در دو دمای 26 و 60درجة سانتیگراد تا زمان عبور یکی از ویژگیهای روغن استخراجی چیپس (عدد پراکسید، عدد اسیدی، درصد کل ترکیبات قطبی یا TPC، و فریتست) از حد دورریز است. چیپس سرخشده در روغنهای فرموله شده و شاهد (یک نمونه روغن سرخکردنی هیدروژنه تولید داخل) توسط 40 ارزیاب آموزش ندیده با آزمون لذت بخشی (Hedonic) 5 درجهای ارزیابی حسی شد. عمر انباری چیپس تولیدی در هر دو روغن فرموله شده با نگهداری در دو دما بر اساسTPC مشخصشد. به این ترتیب عمر انباری چیپس سرخ شده در فرمول یک و نگهداری شده در دو دمای 26 و 60 درجة سانتیگراد به ترتیب 11 و 5/9 روز در مقابل 5/7 و 5/1 روز برای چیپس فرمول دو بود. ارزیابی حسی چیپسهای تولیدی تفاوت معنیداری را بین روغنهای فرموله شده و شاهد نشان نداد (123/0 r =). با در نظر گرفتن عمر مفید سرخ کردن (fry-life)، عمر انباری چیپس تولیدی، ارزیابیحسی، ارزش تغذیهای و جنبه اقتصادی تولید، فرمول یک رتبه بهتری را کسب کرد (شاهد < فرمول2< فرمول1). در مجموع، با توجه به وجود 20 درصد اسید چرب ترانس در روغن شاهد و فقط 6/0 و 24/0 درصد در فرمولهای 1 و 2، و با توجه به ارزش تغذیهای (نسبت اسید چرب چندغیراشباعی به مجموع اسیدهای چرب ترانس و اشباع) پایینتر آن (روغنشاهد 35/0 در مقابل 35/1 برای فرمول یک و 09/1 برای فرمول دو) و نیز با در نظر گرفتن تفاوت 6 ساعت عمر مفید سرخکردن و هزینه هیدروژناسیون در مقابل روغنهای فرموله شده به روش مخلوط کردن، میتوان فرمول 1 را به عنوان جایگزین مناسب برای روغن سرخکردنی هیدروژنه معرفی کرد.
ابراهیم گنجی مقدم؛ زهرا شیخ اسلامی
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1384، ، صفحه 31-44
چکیده
این تحقیق با هدف کاهش ضایعات و افزایش عمر انبارمانی زردآلو رقم شاهرودی از طریق انتخاب زمان مناسب برداشت پیشنهاد و اجرا شد. بدین منظور، در 5 زمان ( دهة اول ، دهة دوم و دهة سوم خرداد، دهة اول، و دهة دوم تیر) میوة زردآلو برداشت شد و خصوصیات کمی و کیفی آن در هر یک از مراحل پس از طی مدت زمان نگهداری (صفر، 15، 30، 45، و60 روز ) در سردخانه با دمای ...
بیشتر
این تحقیق با هدف کاهش ضایعات و افزایش عمر انبارمانی زردآلو رقم شاهرودی از طریق انتخاب زمان مناسب برداشت پیشنهاد و اجرا شد. بدین منظور، در 5 زمان ( دهة اول ، دهة دوم و دهة سوم خرداد، دهة اول، و دهة دوم تیر) میوة زردآلو برداشت شد و خصوصیات کمی و کیفی آن در هر یک از مراحل پس از طی مدت زمان نگهداری (صفر، 15، 30، 45، و60 روز ) در سردخانه با دمای 5/0 درجة سانتیگراد اندازهگیری و مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون فاکتوریل دو عامله در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار و مقایسة میانگینها از طریق آزمون دانکن نشان میدهد که مناسبترین زمان برداشت دهة سوم خرداد است (3±90 روز پس از مرحلة تمام گل، 6/2پوند بر اینچ مربع سفتی بافت، و40±5/1285 واحد حرارتی). بررسیهای رگرسیونی نیز نشان میدهد که در تخمین زمان برداشت، واحد حرارتی و سفتی بافت از مهمترین عوامل اند که میتوان با اندازهگیری این دوعامل زمان مناسب برداشت را پیش بینی کرد.
ابراهیم گنجی مقدم؛ شهره نیکخواه
دوره 6، شماره 2 ، شهریور 1384، ، صفحه 85-98
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی اثر کاربرد روغنهای گیاهی برافزایش عمر انبارمانی سیب در مدت زمان نگهداری در سردخانه در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان انجام شد. طرح آماری، آزمایش فاکتوریل چهار عاملی درقالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار، فاکتور A رقم سیب در دو سطح (گلدن دلیشس و رد دلیشس)، فاکتور B نوع روغن ...
بیشتر
این تحقیق به منظور بررسی اثر کاربرد روغنهای گیاهی برافزایش عمر انبارمانی سیب در مدت زمان نگهداری در سردخانه در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان انجام شد. طرح آماری، آزمایش فاکتوریل چهار عاملی درقالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار، فاکتور A رقم سیب در دو سطح (گلدن دلیشس و رد دلیشس)، فاکتور B نوع روغن با سه سطح (کانولا، ذرت، و آفتابگردان)، فاکتور C میزان روغن با 6 سطح (صفر،25 /0، 5/0، 1،2، و3 درصد)، و فاکتور D زمان نمونهبرداری از انبارسرد با 6 سطح(صفر، 45، 90، 120،150، و180روز ) بود. میوه سیب پس از تیمار به سردخانه با دمای صفرتا 1 درجة سانتیگراد و رطوبت نسبی 85 درصد منتقل و به مدت شش ماه نگهداری شد.نتایج آنالیز واریانس نشان داد که نوع روغن گیاهی بر pH و میزان پوسیدگی تأثیر معنیداری دارد و pH،مواد جامد انحلال پذیر، کسر رسیدگی (موادجامد محلول به اسید قابل تیتر کردن)، سفتی بافت میوه، و میزان پوسیدگی نیز تحت تأثیر غلظت روغن گیاهی قرار میگیرد. نتایج آزمایشهای حسی نشان داد که نوع روغن گیاهی تأثیر معنیداری بر بو و مزه دارد و بافت میوه تحت تأثیر غلظت روغن قرار میگیرد. به طور کلی نتایج نشان میدهد که کاربرد روغن ذرت 2 درصد در ارقام رد و گلدن دلیشس، در مقایسه با سایر تیمارها، سبب حفظ خصوصیات کمی، کیفی، و صفات حسی میوه پس از 6 ماه نگهداری در سردخانه خواهد شد.
محمدرضا دیلمقانی حسنلویی؛ مهدی طاهری؛ محمدجعفر ملکوتی
دوره 5، شماره 3 ، آذر 1383، ، صفحه 63-84
چکیده
پتاسیم و کلسیم دو عنصر مهم در تعیین کیفیت میوهها به ویژه سیب به شمار می روند. با توجه به تأثیرات متقابل بین این دو عنصر، مصرف متعادل هر یک از آنها جهت تنظیم نسبت پتاسیم به کلسیم حیاتی است و ضرورت دارد این نسبت در حد متعادلی نگه داشته شود. به منظور افزایش سفتی بافت میوه سیب، افزایش طول عمر انباری آن وتعیین بهترین نسبت پتاسیم به کلسیم ...
بیشتر
پتاسیم و کلسیم دو عنصر مهم در تعیین کیفیت میوهها به ویژه سیب به شمار می روند. با توجه به تأثیرات متقابل بین این دو عنصر، مصرف متعادل هر یک از آنها جهت تنظیم نسبت پتاسیم به کلسیم حیاتی است و ضرورت دارد این نسبت در حد متعادلی نگه داشته شود. به منظور افزایش سفتی بافت میوه سیب، افزایش طول عمر انباری آن وتعیین بهترین نسبت پتاسیم به کلسیم در میوه، آزمایشی در نقده در سال زراعی80- 1379 با 9 تیمار در5 تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی روی پایة بذری درختان 25 ساله رقم گلدن دلیشس(Golden delicious) انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از تیمار1= شاهد (کودهای ازت، فسفر و کودهای حیوانی به صورت پخش سطحی)، تیمار2= T1+ کودهای میکرو به صورت چالکود، تیمار3= T2 + کلرور پتاسیم بر اساس آزمون خاک، تیمار4= T3+ محلول پاشی کلرور کلسیم نیم درصد در چهار مرحله، تیمار5 = T3+ محلول پاشی کلرور کلسیم نیم درصد در هشت مرحله، تیمار6= T2 + محلول پاشی کلرور پتاسیم 50 درصد بالای آزمون خاک، تیمار7= T6+ محلول پاشی کلرور کلسیم نیم درصد درچهار مرحله، تیمار8= T6+ محلول پاشی کلرورکلسیم نیم درصد در هشت مرحله، تیمار9 = T2+ سولفات پتاسیم 50 درصد بالای آزمون خاک + محلول پاشی کلرور کلسیم نیم درصد در هشت مرحله.
نتایج این بررسی نشان داد که سفتی بافت میوة سیب پس از محلول پاشی کلرور کلسیم در مقایسه با وقتی که میوه نسبت بالایی از پتاسیم بدون محلول پاشی کلسیم دریافت کند، بالا می رود. بیشترین سفتی مربوط به تیمار هشت (85/3 کیلوگرم برسانتیمترمربع) با هشت مرحله محلولپاشی کلرور کلسیم بود. در حالیکه تیمار ششم با مصرف50 درصد بالای آزمون خاک پتاسیم و بدون محلولپاشی کلسیم پایینترین میزان سفتی(11/3کیلوگرم برسانتیمترمربع) را به دست داد. لذا اختلاف میانگین سفتی بافت میوه در تیمارها در سطح5درصد معنی دار بود.سایر صفات کیفی میوه نظیر pH، اسیدیته، مواد جامد قابل حل، اختلاف معنی داری در بین تیمارها نشان ندادند. نسبت پتاسیم به کلسیم میوه ها در تیمار شاهد(44= K/Ca) بود که به حدود (58= K/Ca)در تیمار ششم افزایش یافت، اما در تیمار هشتم با مصرف متعادل کود وهشت مرحله محلول پاشی کلرور کلسیم نیم درصد این نسبت به محدوده (23= K/Ca)کاهش یافت. در نود روز بعد از انبارداری تیمارها روی سفتی بافت میوه هیچگونه اثری نداشتند.