حجت احمدی
چکیده
کنترل نفوذ و انتقال آلایندهها از منابع آلایندۀ سطحی، مانند مخازن دفن زباله به لایههای آب زیرزمینی یکی از چالش های مهم در مهندسی محیط زیست است. در این تحقیق، روشی جدید برای کنترل انتقال آلایندهها از منابع آلاینده سطحی به لایههای زیرین و آب زیرزمینی در آزمایشگاه مطالعه شده است. برای این منظور، یک لایه حصار هیدرولیکی به صورت ...
بیشتر
کنترل نفوذ و انتقال آلایندهها از منابع آلایندۀ سطحی، مانند مخازن دفن زباله به لایههای آب زیرزمینی یکی از چالش های مهم در مهندسی محیط زیست است. در این تحقیق، روشی جدید برای کنترل انتقال آلایندهها از منابع آلاینده سطحی به لایههای زیرین و آب زیرزمینی در آزمایشگاه مطالعه شده است. برای این منظور، یک لایه حصار هیدرولیکی به صورت یک لایة خاک ماسهای تمیز محصور بین دو لایۀ خاک رسی ایجاد و حرکت قائم آلاینده به سمت منبع آب تعبیه شده در زیر این لایهها بررسی شد. منبع آلاینده حاوی غلظت مشخصی از یون کلر در بالای ستون خاک با هد ثابت در نظر گرفته شد و حصار هیدرولیکی به کمک چاهک تزریق آب ایجاد گردید. نتایج این بررسی نشان داد که چاهک تزریق آب و حصار هیدرولیکی می توانند ورود آلایندهها را از منابع سطحی به لایههای زیرین و آب زیرزمینی به میزان حداقل 90 درصد کاهش دهند. همچنین، نتایج تحقیق نشان داد که بهترین عملکرد چاهک در ایجاد حصار هیدرولیکی زمانی است که ارتفاع آب در چاهک با ارتفاع منبع آلاینده یکسان باشد و شکاف های تزریق آب از چاهک به لایه ماسه ای در وسط لایه تعبیه شود.
حسین بانژاد؛ حامد نوذری؛ فرزانه قائمی زاده
چکیده
اهمیت مطالعۀ ناحیۀ مردۀ کناری از آنجا مشخص میشود که هنوز تاثیر آن بر مشخصات آشفتگی جریان به طور کامل شناخته شده نیست. تعداد این نواحی، نحوۀ قرار گرفتنشان نسبت به هم و نیز ابعاد هریک به تنهایی میتواند تاثیر متفاوتی بر الگوی جریان داشته باشد. در پژوهش حاضر تلاش شد تا کارایی نرمافزارSTAR-CCM+ در مدلسازی جریان در حضور مجموعهای از نواحی ...
بیشتر
اهمیت مطالعۀ ناحیۀ مردۀ کناری از آنجا مشخص میشود که هنوز تاثیر آن بر مشخصات آشفتگی جریان به طور کامل شناخته شده نیست. تعداد این نواحی، نحوۀ قرار گرفتنشان نسبت به هم و نیز ابعاد هریک به تنهایی میتواند تاثیر متفاوتی بر الگوی جریان داشته باشد. در پژوهش حاضر تلاش شد تا کارایی نرمافزارSTAR-CCM+ در مدلسازی جریان در حضور مجموعهای از نواحی مرده به صورت سه بعدی بررسی شود. به همین منظور از نتایج مدل آزمایشگاهی موجود استفاده گردید. واسنجی STAR-CCM+ برای تعیین بهترین نوع مدل آشفتگی انجام گرفت و سپس برای صحت سنجی از سرعت لحظهای اندازهگیری شده در جهت عرض کانال، استفاده شد. نتایج بررسیها نشان میدهد که شتاب گرفتن جریان در کانال اصلی باعث جدایی بیشتر جریان و افزایش گرادیان سرعت در نزدیکی گوشههای بالادست ناحیۀ مرده میشود. سرعت متوسط جریان با ورود به نواحی مرده کمتر خواهد شد و ناحیۀ کم سرعت بهصورت ناحیهای چرخشی ظاهر میشود. بررسی الگوهای جریان در شبیه-سازی گردابههای ایجاد شدۀ ناشی از این سازهها نشان میدهد که مدل دوناحیهای RANS کارایی بیشتری نسبت به مدل تک ناحیهای RANS میتواند داشته باشد. اما در مجموع مدل LES بیشترین کارایی را در شبیهسازی جریان از خود نشان میدهد.
سید مهدی هاشمی؛ سونیا صادقی؛ اسماعیل ادیب مجد
چکیده
بهبود مدیریت بهرهبرداری کانال اصلی شبکههای آبیاری بهمنظورتوزیع عادلانۀ آب کشاورزی در کانالهای درجه دو ضروری است. در این تحقیق، به راهکارهای صرفاً غیرسازهای بهمنظور بهبود وضعیت کنونی بهرهبرداری کانال اصلی آبیاری پرداخته شده است که با مشکل نوسانهای جریان ورودی روبهروست. در اینباره و بر اساس قابلیت ...
بیشتر
بهبود مدیریت بهرهبرداری کانال اصلی شبکههای آبیاری بهمنظورتوزیع عادلانۀ آب کشاورزی در کانالهای درجه دو ضروری است. در این تحقیق، به راهکارهای صرفاً غیرسازهای بهمنظور بهبود وضعیت کنونی بهرهبرداری کانال اصلی آبیاری پرداخته شده است که با مشکل نوسانهای جریان ورودی روبهروست. در اینباره و بر اساس قابلیت عملیاتی شدن در بهرهبرداری کانال اصلی، چهار راهکار بهترتیب با تاکید بر شرایط قابل پیشبینی نوسانهای ورودی، شرایط غیر قابل پیشبینی، امکان نوبتبندی تحویل آب به بالادست و پاییندست کانال اصلی و کاهش مدت زمان آبگیری با افزایش ناگهانی دبی ورودی در سراب کانال پیشنهاد شده است. میزان تأثیر هر یک از راهکارهای غیرسازهای گفته شده در بهرهبرداری کانال اصلی، با بهرهگیری از مدل ریاضی تهیه شده در کانال اصلی شبکۀ آبیاری رودشت در شبیهساز هیدرودینامیک ICSS، با استفاده از شاخصهای ارزیابی عملکرد بررسی شد. نتایج بررسیها حاکی از بهبود مؤثرتر بهرهبرداری کانال اصلی با استفاده از راهکارهای سوم و چهارم است بهطوریکه با اجرای آنها، حداکثر خطا در دبی تحویلی، کفایت تحویل و عدالت توزیع بین آببران پاییندست کانال اصلی و بالادستیها، بهطور متوسط برای تمام آبگیرهای واقع شده در کانال بهترتیب بهمیزان 25، 18 و 17 درصد بهبود یافته است.
شهاب نیر؛ سعید فرزین؛ حجت کرمی؛ محمد رستمی
چکیده
رودخانهپدیدهای است طبیعی و فعالکه کنارهها و بستر آن همواره در حال تغییر و فرسایش است. همین امر سبب شده تا مسیر رودخانه طی زمان دستخوش تغییرات و تحولات اساسی شود. روشهایی گوناگون برای کاهش فرسایش کناری وجود دارد که یکی از آنها استفاده از آبشکن است. در این پژوهش آزمایشگاهی، تأثیر آبشکنهای سری ساده، T شکل و L شکل در کانال مستقیم ...
بیشتر
رودخانهپدیدهای است طبیعی و فعالکه کنارهها و بستر آن همواره در حال تغییر و فرسایش است. همین امر سبب شده تا مسیر رودخانه طی زمان دستخوش تغییرات و تحولات اساسی شود. روشهایی گوناگون برای کاهش فرسایش کناری وجود دارد که یکی از آنها استفاده از آبشکن است. در این پژوهش آزمایشگاهی، تأثیر آبشکنهای سری ساده، T شکل و L شکل در کانال مستقیم بر تغییرات زمانی آبشستگی اطراف آنهابررسی، مقایسه و تحلیل شد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که آبشکن T شکل در 10 درصد اول مدت زمان آبشستگی به بیش از 90 درصد آبشستگی تعادلی میرسد. برای آبشکن ساده و L شکل در 15 درصد اول مدت زمان آبشستگی، این مقدار بیش از 80 درصد است. همچنین، بیشترین عمق آبشستگی در آبشکن ساده و L شکل دیده شده است، این مقدار در حدود سه برابر عمق جریان است. آبشکن T شکل در حدود y3/0 (y عمق جریان است) کمتر از سایر هندسهها درجایگاه اول آبشستگیدارد. عمق حداکثر آبشستگی در همۀ هندسهها کمی عقبتر از نوک دماغه ایجاد میشود. نتایج مقایسۀ عمق آبشستگی اطراف سه نوع آبشکن در مقاطع مختلف نشان میدهد که آبشستگی متوسط آبشکن T شکل نسبت به آبشستگی متوسط آبشکن ساده y4/0 و نسبت به آبشستگی متوسط آبشکن L شکل y25/0 کمتر است. سرانجام اینکه برای محاسبۀ تغییرات زمانی آبشستگی، با توجه به شکل هندسی آبشکن، رابطهای پیشنهاد گردید.عمق آبشستگی حاصل از این آزمایشها و رابطۀ پیشنهادی با رابطههای تخمینی دیگر محققان مقایسه شد. همچنین دیده شد که بیشترین فرسایش در ساحل مقابل آبشکنها مربوط به آبشکن L شکل است.
اصغر عزیزیان؛ امیر صمدی
چکیده
با توجه به نیاز مبرم مطالعات مهندسی هیدرولیک به تعیین اندازۀ رسوبات سطحی و در معرض جریان بستر، و با توجه به مشکلات بسیار در تعیین آنها با روشهای اندازهگیری دستی و آزمونهای دانهبندی با الک در آزمایشگاه، در تحقیق حاضر الگوریتمی توسعه داده شده است که میتواند با تهیۀ تعدادی تصویر از بستر حین بازدید میدانی و تهیۀ اطلاعات کاربری ...
بیشتر
با توجه به نیاز مبرم مطالعات مهندسی هیدرولیک به تعیین اندازۀ رسوبات سطحی و در معرض جریان بستر، و با توجه به مشکلات بسیار در تعیین آنها با روشهای اندازهگیری دستی و آزمونهای دانهبندی با الک در آزمایشگاه، در تحقیق حاضر الگوریتمی توسعه داده شده است که میتواند با تهیۀ تعدادی تصویر از بستر حین بازدید میدانی و تهیۀ اطلاعات کاربری اراضی، کمک شایانی به سهولت مطالعه، تسریع روند آن و افزایش دقت مدلسازی کند. برای بررسی صحت و دقت این الگوریتم در مقابل روش دانهبندی مرسوم مکانیک خاک، از چهار دوربین دیجیتال مختلف (با قدرت تفکیک 6، 10، 1/12 و 14 مگاپیکسل) و دو اندازه قاب تصویر مربعی (به ابعاد 5/0 و 1 متر) هم در شرایط خشک و هم در شرایط جریان ناچیز آب، در بازهای 5 کیلومتری از مسیر رودخانۀ سیرچ در شمال شرق کرمان برای تصویربرداری و نمونهبرداری رسوب استفاده شد. نتایج بهدست آمده در بستر خشک نشان میدهد که دوربینهای با توان تفکیک بالا کمترین میزان خطا را در برآورد قطر متوسط مصالح دارند. هرچند بهعلت یکنواخت بودن ذرات بستر، عملکرد دوربینهای 6 و 14 مگاپیکسلی ( با حداکثر میزان اختلاف در برآورد قطر متوسط کمتر از 12 درصد) نیز قابل قبول است. دوربینهای 1/12 و 10 مگاپیکسل نیز بهترتیب کمترین خطا را در برآورد حداکثر قطر ذرات بهدست دادهاند. در بسترهای تر، محاسبات حاکی از آن است که نتایج حاصل از پردازش تصویرهای بهدست آمده از دوربین با توان تفکیک پایین 6 مگاپیکسلی، اختلاف زیادی با دیگر دوربینها، خصوصاً در توزیع منحنی دانهبندی و نیز مشخصات آماری ذرات بستر، دارد. بررسی مشخصات آماری روی توزیع دانهبندی مصالح سطحی بستر رودخانه نشان میدهد که قطر متوسط، قطر حداکثر و انحراف از معیار ذرات بهدست آمده از دوربین با توان تفکیک 10 مگاپیکسل بیشتر از آنهایی است که از دیگر دوربینها بهدست آمده است. در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که ارتباط مستقیمی بین پارامترهای ابعاد تصویر (فریم)، قدرت تفکیک دوربین و فاصلۀ آن از بستر آبراهه وجود دارد و با کاهش قدرت تفکیک دوربین در یک فریم ثابت، حتماً باید فاصلۀ دوربین نسبت به بستر آبراهه افزایش یابد و برعکس. نتایج همچنین نشان میدهد که در آبراهههای دارای توزیع دانهبندی نسبتاً یکنواخت، میتوان از هر دوربینی استفاده کرد. اما در آبراهههای دارای بستر درشتدانه یا ریزدانه بهتر است از دوربینهای با توان تفکیک بهترتیب پایین و بالا استفاده کرد.
زهرا پاسخی درگاه؛ مهدی اسمعیلی ورکی؛ بهنام شفیعی ثابت
چکیده
یکی از موضوعات مهم در خصوص آبشستگی اطراف پایههای پل، نقش اجسام شناور است که در زمانهای سیلابی همراه با جریان آب در رودخانه به حرکت در میآیند و با مسدود نمودن کامل یا بخشی از دهانه پل، باعث تغییر الگوی جریان و تغییرات قابل ملاحظه بر عمق آبشستگی اطراف پایههای پل میگردد. در تحقیق حاضر تاثیر ابعاد اجسام شناور بر حداکثر عمق آبشستگی ...
بیشتر
یکی از موضوعات مهم در خصوص آبشستگی اطراف پایههای پل، نقش اجسام شناور است که در زمانهای سیلابی همراه با جریان آب در رودخانه به حرکت در میآیند و با مسدود نمودن کامل یا بخشی از دهانه پل، باعث تغییر الگوی جریان و تغییرات قابل ملاحظه بر عمق آبشستگی اطراف پایههای پل میگردد. در تحقیق حاضر تاثیر ابعاد اجسام شناور بر حداکثر عمق آبشستگی در اطراف گروهپایه قائم مورد بررسی قرار گرفت. گروه پایه پل مورد بررسی متشکل از دو پایه مستطیلی شکل بود که با فاصله دو برابر عرض پایه بر روی فونداسیون نصب شدند. آزمایشها برای عمقهای نسبی (نسبت عمق جریان به عرض پایه) 7/3 تا 6/6، جسم شناور با عرض نسبی (نسبت عرض جسم شناور به عرض پایه) 6، طولهای نسبی (نسبت طول در راستای جریان جسم شناور به عرض پایه) 2 و 3 و ضخامتهای نسبی (نسبت ضخامت جسم شناور به عرض پایه) 5/0 و 1 و ترازهای مختلف کارگذاری فونداسیون در شرایط آب زلال انجام پذیرفت. مقایسه نتایج نشان داد افزایش عمق جریان تاثیر محسوسی بر حداکثر عمق آبشستگی ندارد. تجزیه و تحلیل نتایج حاکی از آن است که افزایش ضخامت جسم شناور منجر به افزایش عمق آبشستگی به میزان 42 درصد نسبت به حالت بدون جسم شناور میشود ولی با افزایش طول نسبی جسم شناور از میزان تاثیر آن بر عمق آبشستگی کاسته و به مقدار 17 درصد نسبت به حالت بدون جسم شناور میرسد. مقایسه نتایج نشان داد با افزایش تراز کارگذاری فونداسیون، حداکثر عمق آبشستگی در شرایط حضور جسم شناور بیشتر میشود.
فریناز شجاع طلاتپه؛ داود فرسادی زاده؛ علی حسین زاده دلیر؛ جواد بهمنش؛ محمد رضا نیک پور
چکیده
وجود هرگونه تغییر هندسی مانند تبدیل در مسیر کانالهای با جریان فوق بحرانی، موجب تغییر ناگهانی عمق و سرعت جریان و تشکیل امواج ضربه ای می شود. در این تحقیق، ارتفاع و سرعت امواج ضربهای در تبدیلهای همگرای کانال روباز با مقاطع ذوزنقه ای و مستطیلی با بهکارگیری مدلهای آزمایشگاهی بررسی شد. زاویۀ شیب جانبی دیوارهها ...
بیشتر
وجود هرگونه تغییر هندسی مانند تبدیل در مسیر کانالهای با جریان فوق بحرانی، موجب تغییر ناگهانی عمق و سرعت جریان و تشکیل امواج ضربه ای می شود. در این تحقیق، ارتفاع و سرعت امواج ضربهای در تبدیلهای همگرای کانال روباز با مقاطع ذوزنقه ای و مستطیلی با بهکارگیری مدلهای آزمایشگاهی بررسی شد. زاویۀ شیب جانبی دیوارهها 45، 60، 70 و 90 درجه و نسبت همگرایی 1 به 2، 1 به 3 و 1 به 4 بهعنوان متغیرهای هندسی و همچنین چهار عدد فرود مختلف در محدوده 23/9-25/3 به عنوان متغیر هیدرولیکی آزمایشها در نظر گرفته شد. تحلیل پروفیلهای سرعت و سطح آزاد امواج ضربه ای نشان میدهد که در حالت کلی، افزایش زاویۀ شیب جانبی دیوارۀ تبدیل، کاهش نسبت همگرایی و افزایش عدد فرود جریان رابطه ای مستقیم دارد با افزایش ارتفاع و سرعت امواج. نتایج تحقیق همچنین نشان میدهد که بیشینۀ ارتفاع امواج ضربهای در تبدیلهای همگرا با مقاطع ذوزنقه ای، به ازای نسبت همگرایی 1 به 2 و زاویه های شیب جانبی 45، 60 و 70 درجه، در مقایسه با مقطع مستطیلی، به طور میانگین به ترتیب به میزان 34/59، 27/44 و 04/24 درصد کاهش مییابد. همچنین، بیشینۀ سرعت امواج ضربهای بهازای شرایط مذکور بهترتیب بهمیزان 51/37، 23/25 و 67/14 درصد کاهش مییابد. نظر به اینکه کانالهای اجرایی عمدتاً با مقطع ذوزنقهای ساخته می شوند، یافته های پژوهش حاضر برای مهندسان طراح می تواند بسیار سودمند باشد.
رضا عزیزی؛ محمود شفاعیبجستان؛ مهدی قمشی
چکیده
شکل صفحات مستغرق یکی از عوامل مهم طراحی صفحات است که الگوی جریانهای ثانویۀ ناشی از صفحات و عملکرد صفحات را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، تغییراتی در توزیع رسوب بستر حاصل خواهد شد که میتواند به ساماندهی رودخانه کمک کند. در این تحقیق با اجرای بیست آزمایش، تأثیر پنج شکل مختلف از صفحات مستغرق تحت شرایط هیدرولیکی مختلف ...
بیشتر
شکل صفحات مستغرق یکی از عوامل مهم طراحی صفحات است که الگوی جریانهای ثانویۀ ناشی از صفحات و عملکرد صفحات را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، تغییراتی در توزیع رسوب بستر حاصل خواهد شد که میتواند به ساماندهی رودخانه کمک کند. در این تحقیق با اجرای بیست آزمایش، تأثیر پنج شکل مختلف از صفحات مستغرق تحت شرایط هیدرولیکی مختلف (چهار شدت جریان (U/Uc) برابر با 78/0، 93/0، 10/1 و 19/1) بر فرآیندهای رسوبی (آبشستگی موضعی در لبۀ ابتدایی صفحات و نحوۀ توزیع عرضی رسوبات در پاییندست صفحات) بررسی شد. نتایج مقایسۀ توپوگرافی بستر رسوبی در فلوم آزمایشگاهی، نشان میدهد که صفحۀ با لبۀ ابتدایی گِرد شده و ضخامت کاهش یافته در امتداد طول صفحه، نسبت به صفحات مستطیلی متداول، بهترین عملکرد را در کاهش آبشستگی موضعی (به میزان 3/17، 3/12، 1/6 و 8/45 درصد به ترتیب در شدت جریان 78/0، 93/0، 10/1 و 19/1) داشته است. کاهش سطح مقطع صفحات نه تنها رسوبگذاری را کاهش نداده، بلکه افزایش تراز بستر در سمت پرفشار صفحات نیز اتفاق افتاده است.
فرشته سلاجقه؛ فرزاد آزادشهرکی؛ محمدرضا مظفری
چکیده
پوستگیری یکی از مهمترین مراحل فراوری گردوست و تأثیر قابل توجهی بر خصوصیات کیفی، شیمیایی و میکروبی گردو دارد و بهینهسازی آن باعث بهبود کیفیت محصول نهایی میشود. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر ژنوتیپ و روش پوستگیری بر این خصوصیات است. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در آزمایشگاه صنایع ...
بیشتر
پوستگیری یکی از مهمترین مراحل فراوری گردوست و تأثیر قابل توجهی بر خصوصیات کیفی، شیمیایی و میکروبی گردو دارد و بهینهسازی آن باعث بهبود کیفیت محصول نهایی میشود. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر ژنوتیپ و روش پوستگیری بر این خصوصیات است. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در آزمایشگاه صنایع غذایی مرکز تحقیقات کشاورزی کرمان اجرا شد. در این آزمایش، خواص شیمیایی (فساد چربی و درصد رطوبت)، خواص حسی (رنگ، طعم، مزه و قابلیت پذیرش کلی)، و میزان آفلاتوکسین هفت زئوتیپ گردو (20، 21، 77، 88، 95، 211، و 264) و مغز آن در دو روش پوستگیری (صنعتی و سنتی) بررسی شد. دادههای آزمایش در قالب طرح مذکور مورد تجزیه آماری واقع شده و بر اساس آزمون دانکن در سطح احتمال 5 درصد مقایسه شدند. نتایج این بررسی نشان میدهد که کمترین فساد چربی در نمونههای گردو مربوط به ژنوتیپهای 95 و 264 و در نمونههای مغز مربوط به ژنوتیپ 264 است. درصد رطوبت تمامی نمونهها در محدوده مجاز شناخته شد و در هر دو روش پوستگیری ژنوتیپ 21 (در هر دو نمونه) کمترین فساد چربی را داشته است. آفلاتوکسین در ژنوتیپهای 77، 88 و 264 دارای پوست سخت دیده نشد. در نمونههای گردو ژنوتیپهای 21 و 88 و در نمونههای مغز آن ژنوتیپهای 264، 21، و 88 از نظر طعم، مزه، و رنگ نسبت به بقیه برتر بودند. روش پوستگیری در نمونههای گردو و مغز آن تأثیر معنیداری بر خواص حسی (طعم، مزه ، و رنگ) ندارد. اثر متقابل تیمارهای آزمایشی نشان میدهد که در نمونههای گردو و مغز، پوستگیری صنعتی به همراه ژنوتیپ 21 از سایر تیمارها بهتر است. به نظر میرسد از نظر خواص شیمیایی و خواص حسی، ژنوتیپ 21 جهت توصیه برای کشت مناسب است و نیز به دلیل آنکه در روش پوستگیری صنعتی آفلاتوکسین مشاهده نشد، این روش میتواند برای فرآوری آن مناسب باشد.
یاسر حسینی؛ رضا صدقی
چکیده
اندازهگیری مستقیم ویژگیهای هیدرولیکی خاک وقتگیر و پر هزینه است اما میتوان این ویژگیهارا با بهرهگیری از داده های زودیاف مثل بافت خاک، جرم مخصوص ظاهری و با استفاده از روشهایی چون توابع انتقالی و سیستم استنتاج فازی- عصبی نیز به دست آورد. در این تحقیق برای برآورد هدایت هیدرولیکی اشباع خاک، ازمدلشبکۀ عصبی مصنوعی و سیستماستنتاجفازی-عصبیاستفاده ...
بیشتر
اندازهگیری مستقیم ویژگیهای هیدرولیکی خاک وقتگیر و پر هزینه است اما میتوان این ویژگیهارا با بهرهگیری از داده های زودیاف مثل بافت خاک، جرم مخصوص ظاهری و با استفاده از روشهایی چون توابع انتقالی و سیستم استنتاج فازی- عصبی نیز به دست آورد. در این تحقیق برای برآورد هدایت هیدرولیکی اشباع خاک، ازمدلشبکۀ عصبی مصنوعی و سیستماستنتاجفازی-عصبیاستفاده شد. ورودیهای مدل، شامل درصد رس، سیلت و شن بود. معماری شبکۀ عصبی دارای 3 نرون در لایۀ ورودی، 11 نرون در لایۀ پنهان با تابع انتقال تانژانت سیگموئید و یک نرون در لایۀ خروجی با تابع انتقال خطی با 1000 تکرار بود و در تمام شبکه از سرعت یادگیری و مومنتم مساوی با 3/0 استفاده شد. سیستم استنتاج فازی- عصبی دارای 27 قانون است و برای تابع عضویت متغیرهای ورودی از تابع گوسین استفاده شد. همچنین، برای بهینه سازی سیستم استنتاج فازی- عصبی از روش هیبرید استفاده شد. برای ارزیابی عملکرد مدل از پارامترهای مجذور میانگین مربعات خطا (سانتیمتر بر روز)، درصد خطای نسبی، میانگین خطای مطلق (سانتیمتر بر روز)، ضریب جرم باقیمانده، راندمان مدل و ضریب تبیین استفاده شد که برای مدل فازی- عصبی به ترتیب 032/0، 627/0، 18/0، 0000023/0-، 999/0 و 997/0 به دست آمد. برای شبکۀ عصبی مصنوعی نیز با الگوریتم آموزشی لونبرگ– مارکوت در تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع خاک این مقادیر به ترتیب 22/1، 44/1، 21/1، 00015/0-، 997/0 و 99/0 به دست آمد. نتایج تحقیق نشان میدهد که سیستم استنتاج فازی- عصبی نسبت به شبکۀ عصبی مصنوعی دقیقتر است و نسبت به دادههای اندازهگیری شده نتایجی نزدیکتر ارائه میدهد.
محمدعلی غلامی سفیدکوهی؛ علی اصغر آقابیگی؛ محمد رضا یزدانی؛ مریم مرزی؛ تیمور وقاصی لمر
چکیده
طرح تجهیز و نوسازی شالیزاری، یکی از طرحهای زیربنایی در بخش کشاورزی است. این طرح که در آن شالیزارهایی که بهطور سنتی کشت میشوند بهصورت مدرن درمیآیند، بهطوررسمی از سال 1374در استان گیلان آغاز شد، آخرین گزارش موسسۀ تحقیقات برنج کشور نشان میدهد که تاکنون بیش از ۷۶000هکتار از شالیزارهای این استان تجهیز و نوسازی شده است. کشاورزان ...
بیشتر
طرح تجهیز و نوسازی شالیزاری، یکی از طرحهای زیربنایی در بخش کشاورزی است. این طرح که در آن شالیزارهایی که بهطور سنتی کشت میشوند بهصورت مدرن درمیآیند، بهطوررسمی از سال 1374در استان گیلان آغاز شد، آخرین گزارش موسسۀ تحقیقات برنج کشور نشان میدهد که تاکنون بیش از ۷۶000هکتار از شالیزارهای این استان تجهیز و نوسازی شده است. کشاورزان از بهرهبرداران این طرح هستند، از این رو دریافت نظر آنان در پرسشنامههای هدفمند میتواند به ارتقای کیفی طرح کمک کند. در این پژوهش، بهمنظور تجزیه و تحلیل و ارزیابی دیدگاههای کشاورزان ذینفع در طرح تجهیز و نوسازی، 455 پرسشنامه هریک با 50 سئوال، طی سال 1390 بین آنان توزیع شد. یافتهها نشان میدهد که کشاورزان شاغل در این اراضی از نظر سنی در ردۀ مسن، از نظر سواد در ردۀ بیسواد، و از نظر سرانۀ مالکیت در ردۀ کشاورزان کمزمین قرار دارند. حدود 60 درصد کشاورزان، نداشتن جاده برای تردد ماشینآلات و 35 درصد از آنان مشکل آب را برای پذیرش طرح تجهیز عنوان کردهاند. حدود 50 درصد از کشاورزان در سالهای اول و دوم پس از اجرای طرح در خصوص نحوۀ تأمین و توزیع آب مشکل داشتند که با اقداماتی نظیر حفر چاههای کمعمق و استفاده از آب زهکشها (بهترتیب ۳۵ و ۳۰ درصد) این مشکل را حل کردهاند بهطوریکه در سالهای سوم بهبعد برای 35 درصد کشاورزان باقی مانده بود. در مورد مصرف آب در داخل مزرعه، بیش از 50 درصد کشاورزان در سالهای اول و دوم در مصرف آب داخل مزارع دارای مشکل بودند. مشکل مصرف آب در مزرعه پس از اجرای طرح تجهیز، ناشی از بزرگ شدن ابعاد کرتها و تغییر در زمان آبیاری، تغییر در دبی ورودی (هیدرومدول) و تنظیم عمق آب بهدلیل مشکل تسطیح سطوح بزرگ و مدیریت توزیع آب بوده است که با حل مشکلات تسطیح کرتهای بزرگ و تطبیق کشاورزان با شرایط پس از اجرای پروژه، مشکل مصرف آب در مزرعه به 35 درصد تقلیل یافته است. پس از اجرای طرح تجهیز و نوسازی، حدود 50 درصد از کشاورزان داخل طرح از روش آبیاری تناوبی بهعنوان روش مناسب آبیاری در مزارع خود استفاده میکنند. 62 درصد از کشاورزان اعلام داشتهاند مقدار افزایش محصول پس از اجرای طرح نسبت به حالت قبل، حداکثر 300 کیلوگرم در هکتار بوده است. حدود 78 درصد بهرهبرداران اعتقاد دارند که اجرای طرح تجهیز باعث سهولت برداشت محصول و خرمنکوبی آن شده است. پس از اجرای طرح، موقعیت زمین حدود 76 درصد بهرهبردان جابهجا شده است که تأثیری منفی بر رضایت بهرهبرداران داشته است. بهطور کلی یافتهها نشان میدهد که بیش از 75 درصد کشاورزان رضایت متوسط از اجرای طرح تجهیز و نوسازی دارند.
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ عباس عبدشاهی؛ معصومه فروزانی؛ منیره زینالی
چکیده
مطالعات نشان میدهد که عملکرد بسیاری از شبکههای آبیاری و زهکشی موجود بنا به دلایلی مانند نقص در طراحی و اجرا و نبود مدیریت مناسب، کمتر از حد انتظار است. وجود عوامل مؤثر متعدد بر عملکرد این شبکهها، مسئله ارزیابی را پیچیده کرده است. یکی از روشهای بسیار کارآمد در زمینۀ ارزیابی کارایی، روش تحلیل پوششی دادههاست. البته فرض دقیق و ...
بیشتر
مطالعات نشان میدهد که عملکرد بسیاری از شبکههای آبیاری و زهکشی موجود بنا به دلایلی مانند نقص در طراحی و اجرا و نبود مدیریت مناسب، کمتر از حد انتظار است. وجود عوامل مؤثر متعدد بر عملکرد این شبکهها، مسئله ارزیابی را پیچیده کرده است. یکی از روشهای بسیار کارآمد در زمینۀ ارزیابی کارایی، روش تحلیل پوششی دادههاست. البته فرض دقیق و معین بودن دادههای مورد استفاده در این روش، باعث ایجاد محدودیتهایی در استفاده از آن میشود. از اینرو، در مطالعۀ حاضر برای تعیین کارایی فنی، کارایی مقیاس و کارایی فنی خالص در چهار شبکه آبیاری و زهکشی کارون بزرگ با در نظر گرفتن مسئلۀ عدم حتمیت در دادهها، از روش تحلیل پوششی دادهها با پارامترهای کنترلکنندۀ میزان محافظهکاریاستفاده شد. نتایج بررسیها نشان میدهد که در سطح احتمال 50 درصد انحراف از محدودیت، شبکۀ آبیاری و زهکشی گتوند و شمال شرق اهواز بهترتیب با میانگین 1 و 52/0 امتیاز، بیشترین و کمترین کارایی را دارند. بررسی علل ناکارایی در شبکهها نشان میدهد که هزینههای پرسنلی و تعمیر و نگهداری بیشترین تأثیر را بر این امر داشته بهنحوی که درصد اختلاف میان مقدار واقعی و مطلوب این دو نهاده بهترتیب 48 و 41 درصد است. برای اطمینان خاطر تصمیمگیرندگان در بهکارگیری نتایج حاصل از مطالعه، با استفاده از شبیهسازی مونتکارلو، اعتبار روش مذکور سنجیده شد. نتایج بهدست آمده بیانگر توانمندی مدل تحلیل پوششی دادهها با پارامترهای کنترلکنندۀ میزان محافظهکاری در مقابل دادههای نامطمئن است.
نگار تواضع؛ مهدی اسمعیلی ورکی؛ امیر ملک پور
چکیده
یکی از روشهای کاهش آبشستگی اطراف پایههای پل، استفاده از آستانه در مجاورت پایه و پی سازه است. در تحقیق حاضر تأثیر کارگذاری آستانۀ بالادست بر تغییرات توسعۀ زمانی و عمق حداکثر آبشستگی در اطراف گروهپایه کج، برای ترازهای مختلف کارگذاری سرشمع، ضخامتهای سرشمع، آرایش شمعها و قطر آنها بررسی شد. پایۀ پل مورد بررسی از دو پایۀ مستطیلی ...
بیشتر
یکی از روشهای کاهش آبشستگی اطراف پایههای پل، استفاده از آستانه در مجاورت پایه و پی سازه است. در تحقیق حاضر تأثیر کارگذاری آستانۀ بالادست بر تغییرات توسعۀ زمانی و عمق حداکثر آبشستگی در اطراف گروهپایه کج، برای ترازهای مختلف کارگذاری سرشمع، ضخامتهای سرشمع، آرایش شمعها و قطر آنها بررسی شد. پایۀ پل مورد بررسی از دو پایۀ مستطیلی شکل با ابعاد 5/2 در 5/3 سانتیمتر تشکیل شد که با زاویۀ 28 درجه روی سرشمعی با ضخامتهای 3 و 5 سانتیمتر و ابعاد 10 در 16 سانتیمتر نصب گردید. سرشمع مذکور روی شمعهایی با آرایش 2×2 و 3×2 و قطر شمع 2 و 3 سانتیمتر قرار داده شد. آزمایشها در عمق نسبی جریان(y/D) برابر 42/6، رقوم نسبی کارگذاری سرشمع (Z/D) برابر صفر، 1، 2، 3، و 4، قطرهای نسبی شمع (dp/D)برابر 57/0 و 85/0 ، و در حالت بدون آستانه و در حضور آستانۀ بالادست در شرایط آب زلال اجراشد. مقایسۀ نتایج حاکی از آن است که استقرار آستانۀ بالادست در ترازکارگذاری سرشمعبرابر صفر، 1، 2، 3، و 4،عمق حداکثر آبشستگی را به طور میانگین به ترتیب 5/24 ، 29 ، 5/32 ، 35 ، و 8/36 درصد کاهش میدهد. همچنین، با احداث آستانۀ بالادست، طول چالۀ آبشستگی بهطور متوسط 26 درصد کاهش مییابد ولی متوسط عرض چالۀ آبشستگی بین 2 تا 3 برابر بیشتر خواهدشد.
زینب رفتنیامیری؛ سیدمیثم اکبری؛ مزدک علیمی
چکیده
در صنعت، برای پایدارسازی امولسیون مایونز از صمغ استفاده میشود. هدف از این تحقیق، بررسی اثر صمغ کتیرا با کربوکسی متیل سلولز بر خواص فیزیکوشیمیایی و حسی مایونز بعد از گذشت یک روز و سی روز پس از تولید است. صمغ کتیرا در سطوح ترکیبی صفر (نمونه شاهد) تا صد درصد با کربوکسی متیل سلولز در تهیه مایونز استفاده شد. نتایج آزمون رئولوژی ...
بیشتر
در صنعت، برای پایدارسازی امولسیون مایونز از صمغ استفاده میشود. هدف از این تحقیق، بررسی اثر صمغ کتیرا با کربوکسی متیل سلولز بر خواص فیزیکوشیمیایی و حسی مایونز بعد از گذشت یک روز و سی روز پس از تولید است. صمغ کتیرا در سطوح ترکیبی صفر (نمونه شاهد) تا صد درصد با کربوکسی متیل سلولز در تهیه مایونز استفاده شد. نتایج آزمون رئولوژی تطبیق داده شده با مدل هرشل بالکی نشان میدهد که همه نمونهها در دامنه فرکانس مورد مطالعه رفتار ژلمانند ضعیف و رفتار سودوپلاستیک دارند. پایداری نمونهها با افزایش غلظت اثر صمغ کتیرا از 50 درصد به بالا، بعد از سی روز نگهداری افزایش مییابد. نتایج رنگسنجی نشان میدهد که صمغ کتیرا در اکثر غلظتهای مورد استفاده L* را کاهش و a* و b* را افزایش میدهد. تصاویر ریزساختار و خواص حسی نمونهها در دو بازه زمانی نشان میدهد که تفاوت معنیداری بین نمونههای آزمایش با نمونه شاهد وجود ندارد. نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که اثر صمغ کتیرا در غلظت 50 درصد و بالاتر با کسب امتیازات حسی قابل قبول و پایداری بالا و رفتار رئولوژیکی مناسب، که احتمالا ناشی از افزایش قابلیت اتصال با آب و قابلیت نگهداری ویسکوزیته فاز پیوسته است، میتواند با کربوکسی متیل سلولز در نمونههای مایونز جابهجا شود.
منصوره سلیمانیفرد؛ مهران اعلمی؛ فرامرز خداییان چگنی؛ گودرز نجفیان؛ علیرضا ا صادقی ماهونک؛ مرتضی خمیری
چکیده
کفیران یکی از متابولیتهای خارجی میکروبی است که بر اثر باکتریها و قارچهای موجود در دانک کفیر، طی رشد تولید میشود. در این تحقیق، تأثیرافزودن 3 درصد کفیران و زانتان بر ویژگیهای اکستنسوگرافی خمیر و انبارمانی نان حجیم بررسی شد. دانکهای کفیر و استخراج کفیران بهترتیب توسط اینکوباتور مجهز به همزن و سانتریفوژ یخچالدار ...
بیشتر
کفیران یکی از متابولیتهای خارجی میکروبی است که بر اثر باکتریها و قارچهای موجود در دانک کفیر، طی رشد تولید میشود. در این تحقیق، تأثیرافزودن 3 درصد کفیران و زانتان بر ویژگیهای اکستنسوگرافی خمیر و انبارمانی نان حجیم بررسی شد. دانکهای کفیر و استخراج کفیران بهترتیب توسط اینکوباتور مجهز به همزن و سانتریفوژ یخچالدار کشت شد. ویژگیهای فیزیکوشیمیایی گندمهای سرداری و پارسی و آرد آنها، با دستگاه اینفراماتیک، خواص رئولوژیکی خمیر با اکستنسوگراف و انبارمانی نانها، با نگهداری در اینکوباتور ارزیابی شد. نتایج ویژگیهای فیزیکوشیمیایی گندمها و آرد آنها نشان میدهد که گندم سرداری، وزن هزار دانه، عدد فالینگ، اندیس زلنی، پروتئین، جذب آب و سختی کمتر و در مقابل، گلوتن و وزن هکتولیتر بالایی، نسبت به گندم پارسی دارد. نتایج اکستنسوگرافی نشان میدهد که افزودن زانتان بهمیزان3 درصد، منجر به کاهش معنیدار (05/0>p) در کششپذیری و افزایش قابل توجه در مقاومت به کشش و انرژی خمیر گندمها میشود. افزودن 3 درصد کفیران به خمیر سرداری، در مقایسه با خمیر پارسی، افزایش معنیداری (05/0>p) در مقاومت به کشش و انرژی (زمانهای 45 و 90 دقیقه) و کاهش معنیداری (05/0>p) در کششپذیری هر دو نوع خمیر را بهدنبال دارد. بر اساس آزمون بیاتی، در 3 زمان، 24، 48 و 72 ساعت، مشخص شد با افزودن 3 درصد کفیران به خمیر هر دو نوع گندم، بیاتی مغز نانها بهطور معنیداری (05/0p<) کاهش مییابد، در حالیکه تیمار 3 درصد زانتان، نسبت به نمونة شاهد، سفتی بیشتر و روند بیاتی تندتری دارد. افزودن 3 درصد کفیران و زانتان به گندم پارسی، عمر انبارمانی نانها را بهترتیب به 13 و 11 روز افزایش میدهد، در حالیکه در گندم سرداری، عمر انبارمانی نانها بهترتیب، 12 و 10 روز افزایش مییابد.
فرزاد گودرزی
دوره 10، شماره 4 ، اسفند 1388، ، صفحه 39-50
چکیده
اثر کودهای نیتروژندار و پتاسیمدار بر تغییرات کمی و کیفی سیبزمینی رقم آگریا طی دورة 5 ماهه انبارداری، در یک طرح بلوک کامل تصادفی و در قالب آزمایش فاکتوریل با پنج سطح کود نیتروژندار و سه سطح کود پتاسیمدار در سه تکرار طی سالهای (1384-1383) مطالعه شد. تیمارهای کودی همزمان با کشت و یا در مرحلة داشت انجام شد. بررسی ماهانه ...
بیشتر
اثر کودهای نیتروژندار و پتاسیمدار بر تغییرات کمی و کیفی سیبزمینی رقم آگریا طی دورة 5 ماهه انبارداری، در یک طرح بلوک کامل تصادفی و در قالب آزمایش فاکتوریل با پنج سطح کود نیتروژندار و سه سطح کود پتاسیمدار در سه تکرار طی سالهای (1384-1383) مطالعه شد. تیمارهای کودی همزمان با کشت و یا در مرحلة داشت انجام شد. بررسی ماهانه پارامترهای مورد مطالعه نشان داد که اثر تیمارهای مختلف کود نیتروژندار و پتاسیمدار و مدت نگهداری و نیز اثر متقابل آنها بر میزان تغییرات رطوبت، ویتامین C، و قند احیای سیبزمینی طی انبارداری معنیدار است. با افزایش مصرف نیتروژن تا میزان 120 کیلوگرم در هکتار میزان عملکرد، ویتامین C، نشاسته، و قند احیای محصول اضافه میشود. مصرف بیشتر نیتروژن نتایج معکوس به دنبال دارد. با افزایش مصرف کود نیتروژن بر میزان اتلاف رطوبت، ویتامین C، و تولید قند احیای سیبزمینی افزوده شد؛ حال آنکه افزایش مصرف پتاسیم این روند را کند کرد. بر اساس نتایج به دست آمده، توصیه میشود که برای نگهداری مناسب غدههای سیبزمینی در زمانهای کمتر یا مساوی 3 ماه از تیمار کودی 180 کیلوگرم نیتروژن خالص به همراه 150 کیلوگرم کود پتاسیمدار در هکتار و برای نگهداری غدههای سیبزمینی در زمانهای بیش از 3 ماه از تیمار کودی 120 کیلوگرم نیتروژن خالص همراه با 150 کیلوگرم کود پتاسیمدار در هکتار استفاده شود.
میلاد خیری قوجه بیگلو؛ علیرضا پیل پایه
چکیده
استفادۀ بهینه از منابع آب یکی از کهنترین هدفهای بشر است. امروزه با توجه به هدفها و کاربردهای چندگانۀ سدها، بهکارگیری تمهیدات مناسب برای بهرهبرداری از سرریزها و مخازن سدها اهمیت بالایی دارد. هدف این تحقیق دستیابی به طول و ارتفاع بهینه برای سرریز اوجی است. بهمنظور تعیین تابع هدف، تغییرات طول سرریز در محدوده 10 تا 30 متر و دورۀ ...
بیشتر
استفادۀ بهینه از منابع آب یکی از کهنترین هدفهای بشر است. امروزه با توجه به هدفها و کاربردهای چندگانۀ سدها، بهکارگیری تمهیدات مناسب برای بهرهبرداری از سرریزها و مخازن سدها اهمیت بالایی دارد. هدف این تحقیق دستیابی به طول و ارتفاع بهینه برای سرریز اوجی است. بهمنظور تعیین تابع هدف، تغییرات طول سرریز در محدوده 10 تا 30 متر و دورۀ بازگشت سیلاب طراحی در محدودۀ 1000 تا 10000 سال در نظر گرفته شد. با ابزار الگوریتم ژنتیک، بهینهسازی در محیط نرمافزار MATLAB انجام شد. در این تحقیق، تأثیر طول و ارتفاع سرریز بر هزینۀ ساخت سرریز بررسی و با استفاده از مدل رگرسیون، رابطههای تحلیلی برای آن ارائه شد. نتایج تحقیق نشان میدهد طول بهینه برای سرریز 14/4متر و ارتفاع بهینه 31/47متر است. بهطورکلی طراح برای طول و ارتفاع سرریز اوجی سد بالارود، بهترتیب 28 و 34 درصد را بهعنوان حاشیۀ اطمینان در نظر گرفته است. انتخاب این مقادیر، هزینۀ پروژه را بهطور چشمگیر افزایش میدهد؛ که نیازمند بازنگری مهندسان در انتخاب حاشیۀ اطمینان مناسب برای ابعاد سرریز با در نظر گرفتن جمیع مؤلفههاست.
رضا خانخانی؛ محمود کاشفی پور؛ بابک شاهی نژاد
چکیده
یکی از پدیده های هیدرولیکی مهم که در دهه های گذشته محققان به آن پرداخته اند پرش هیدرولیکی است که تا هم اکنون نیز این پژوهش ها ادامه دارد. در این تحقیق، اثرهای زوج دیوارۀ روزنه دار با روزنه های دایرهای شکل و میزان بازشدگی ثابت برای دیوارۀ روزنه دار اول (50 درصد) و میزان بازشدگی متفاوت برای دیوارۀ روزنه دار ...
بیشتر
یکی از پدیده های هیدرولیکی مهم که در دهه های گذشته محققان به آن پرداخته اند پرش هیدرولیکی است که تا هم اکنون نیز این پژوهش ها ادامه دارد. در این تحقیق، اثرهای زوج دیوارۀ روزنه دار با روزنه های دایرهای شکل و میزان بازشدگی ثابت برای دیوارۀ روزنه دار اول (50 درصد) و میزان بازشدگی متفاوت برای دیوارۀ روزنه دار دوم (12.5 ، 25 و 50 درصد)، بر پروفیل جریان عبوری از روی دیواره های روزنه دار و مشخصات پرش هیدرولیکی در حوضچۀ آرامش ارزیابی شده است. آزمایش ها در دبی های 47.3 تا 145.5 لیتر بر ثانیه و برای اعداد فرود در بازۀ 3.6 تا 11.2 در قالب 32 آزمایش اجرا شد. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که زوج دیوارۀ روزنه دار با میزان بازشدگی (12.5 درصد - 50 درصد) افت نسبی انرژی را تا 83.7 درصد افزایش داده است. زوج دیوارۀ روزنه دار با بازشدگی 50 درصد نیز برای هر دو دیواره، طول پرش هیدرولیکی را تا 2.15 برابر عمق ثانویۀ پرش هیدرولیکی آزاد کاهش داده است. زوج دیواره با 50 درصد بازشدگی برای دیوارۀ روزنه دار اول و دوم بهترین عملکرد را به لحاظ ایجاد پرش های کامل و پایدار داشته است. زوج دیوارۀ روزنه دار با بازشدگی 50 درصد برای دیوارۀ روزنه دار اول و دوم، در مقایسه با سایر زوج دیواره های روزنه دار، به علت بالا آمدن غلتاب های ایجاد شده در پشت دیوارۀ روزنه دار دوم از کف به سطح جریان، پتانسیل ایجاد فرسایش را در پایین دست حوضچه های آرامش کاهش داده است.
بهجت تاجالدین؛ مریم هاشمی؛ سیدمجتبی خیامنکویی
چکیده
زردآلو میوهای نرم با عمر ماندگاری کوتاه است که پس از برداشت ضایعات قابل توجهی دارد. بستهبندی مناسب میتواند ضایعات این محصول باغی را در مراحل پس از برداشت و در مرحله بازاررسانی تا حد زیادی کاهش دهد. بدین منظور، میوه زردآلو (رقم 58- شاهرود) بهصورت شاهد (بدون تیمار)، پوشش با یک نوع واکس نانویی بر پایه ...
بیشتر
زردآلو میوهای نرم با عمر ماندگاری کوتاه است که پس از برداشت ضایعات قابل توجهی دارد. بستهبندی مناسب میتواند ضایعات این محصول باغی را در مراحل پس از برداشت و در مرحله بازاررسانی تا حد زیادی کاهش دهد. بدین منظور، میوه زردآلو (رقم 58- شاهرود) بهصورت شاهد (بدون تیمار)، پوشش با یک نوع واکس نانویی بر پایه کیتوزان، و داخل ظروف حاوی کیتوزان بستهبندی و در دمای صفر درجه سلسیوس قرار داده شد. نتایج آزمونهادر دوره نگهداری نشان داد که از نظر میزان افت وزن و رطوبت، تیمار پوشش و تیمار شانه نسبت به شاهد، و تیمار پوشش نیز نسبت به تیمار شانه نتیجه بهتری بهدست میدهد. صرفنظر از انتهای دوره نگهداری که نتایج حاصل از تیمار ظروف نانویی به شاهد و به تیمار پوشش نزدیک میشود، تیمار شانه بافت بهتری را برای زردآلو فراهم میکند. میانگین میزان تغییرات رنگ برای تمامی تیمارها با یک روند افزایشی تغییر میکند اما اختلافمعنیداریدر تغییرات رنگ زردآلوهایشاهد با زردآلوهای تحتدو تیمار دیگروجودندارد. از نظر تنفس، بین عامل پوشش و مدت زمان نگهداری تفاوت معنیداری در سطح 1 درصد وجود دارد اما در مورد تولید اتیلن، تفاوت معنیداری وجود ندارد. میکروسکوپ الکترونی روبشی نمونهها مشخص کرد که نمونههای شاهد سطح تخریب شده دارند و فرسایش بافت بهخوبی روی زردآلو مشهود است اما تصاویر نمونههای تیمار پوشش نشان میدهد که نانوامولسیون روی زردآلو بهخوبی قرار گرفته است و در سطح نمونه هیچ فرسایش و ترکخوردگی مشاهده نمیشود که ناشی از عملکرد خوب نانو پوشش روی آن میباشد. بهطور کلی، وجود اختلاف معنیدار بین برخی از صفات کیفی زردآلو، نشاندهنده تاثیر نوع بستهبندی در بروز این تفاوتها است.
علیرضا توکلی؛ عبدالمجید لیاقت؛ امین علیزاده
چکیده
مدلهای شبیهسازی، به دلیل ارائه تأثیرات کمّی آب بر عملکرد محصول، ابزاری ارزشمند برای بهبود مدیریت مصرف آب در مزرعه و فزونی بهرهوری آب هستند. مدل AquaCrop که سازمان خوار بار و کشاورزی جهان (فائو) آن را توسعه داده است، قابلیت بررسی روند تولید را تحت گزارههای مختلف دارد. در این تحقیق بهمنظور ارزیابی کارایی نرمافزار ...
بیشتر
مدلهای شبیهسازی، به دلیل ارائه تأثیرات کمّی آب بر عملکرد محصول، ابزاری ارزشمند برای بهبود مدیریت مصرف آب در مزرعه و فزونی بهرهوری آب هستند. مدل AquaCrop که سازمان خوار بار و کشاورزی جهان (فائو) آن را توسعه داده است، قابلیت بررسی روند تولید را تحت گزارههای مختلف دارد. در این تحقیق بهمنظور ارزیابی کارایی نرمافزار AquaCrop از دادههای دو سالۀ گندم دیم (86-1384) حاصل از یک طرح تحقیقاتی در بالادست حوضۀ کرخه (استان لرستان) استفاده شده است. آزمایشهای مزرعهای شامل: دیم، یک نوبت آبیاری در زمان کاشت و یک نوبت آبیاری در بهار بود که در مزارع کشاورزان اجرا شد. کاربرد نرمافزار AquaCrop در تحلیل نتایج مزرعهای آزمایشهای آبیاری محدود گندم دیم، حاکی از قابلیتهای این نرمافزار در برآورد عملکرد، موازنۀ آب خاک و درصد پوشش گیاهی است. میانگین انحراف نرمال شده مقادیر شبیهسازی شده از مقادیر اندازهگیری شدهبرای درصد پوشش گیاهی، مقدار آب خاک و عملکرد دانه به ترتیب برابر 53/8، 34/10 و 34/8 درصد بهدست آمد که مطلوب به نظر میرسد. ضریب کارآیی مدل در تخمین عملکرد، موازنۀ آب خاک و درصد پوشش سبز به ترتیب 93/0، 78/0 و 92/0 است. شاخص سازگاری نزدیک به یک است که نشان از سازگاری مقادیر رطوبت آب خاک، عملکرد دانه و درصد پوشش گیاهی در مدل با مقادیر واقعی دارد. این مدل تخمین تاریخ مناسب کاشت را برای شرایط دیم فقط منوط به عامل بارش و وقوع میزان مشخص آن کرده است و از اینرو نمیتواند برای مناطق سرد و نیمهسرد کارآمد باشد، اما در بقیه موارد نتایج نشاندهنده توانمندی مدل در تخمین مناسب عملکرد تحت شرایط دیم و آبیاری محدود است.
هادی واله قوژدی؛ سید رضا حسن بیگی بیدگلی؛ محمد حسین سعیدیراد؛ محمد حسین کیانمهر
دوره 11، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 41-54
چکیده
مقاومت برشی، انرژی لازم برای برش به ازای واحد سطح، همچنین نیرو و انرژی مورد نیاز برای کندن گل پارامترهایی مهم در طراحی و توسعة مکانیزمهای برداشت هستند. در این تحقیق تأثیر سرعت برش و زاویة تیزی تیغه بر مقاومت برشی و انرژی لازم برای برش به ازای واحد سطح ساقة زعفران(Crocus sativus L.) در رطوبتهای مختلف برش تعیین شد. تأثیر سرعت ...
بیشتر
مقاومت برشی، انرژی لازم برای برش به ازای واحد سطح، همچنین نیرو و انرژی مورد نیاز برای کندن گل پارامترهایی مهم در طراحی و توسعة مکانیزمهای برداشت هستند. در این تحقیق تأثیر سرعت برش و زاویة تیزی تیغه بر مقاومت برشی و انرژی لازم برای برش به ازای واحد سطح ساقة زعفران(Crocus sativus L.) در رطوبتهای مختلف برش تعیین شد. تأثیر سرعت کندن گل و سطوح مختلف سن گیاه بر نیرو و انرژی مورد نیاز برای کندن گل زعفران نیز بررسی شد. آزمایشها روی نمونههای جمعآوری شده از مزارع شهرستان کاشمر با استفاده از دستگاه کشش- فشار مواد بیولوژیک اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمایشهای فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که اثر زاویة تیزی و سرعت برش بر مقاومت برشی و انرژی مورد نیاز برای برش به ازای واحد سطح در سطح احتمال 1 درصد معنیدار است ولی اثر متقابل این عوامل معنیدار نیست. با افزایش زاویة تیزی از 17 به 24 درجه، مقاومت برشی از 130/0 به 190/0 مگاپاسکال و انرژی لازم به ازای واحد سطح برای برش ساقه از 305/0 به 443/0 میلی ژول بر میلیمتر مربع افزایش مییابد. با افزایش سرعت برش از 20 به 200 میلیمتر بر دقیقه میانگین مقاومت برشی از 179/0 به 158/0 مگاپاسکال و انرژی لازم برای برش به ازای واحد سطح ساقة گل از 467/0 به 340/0 میلی ژول بر میلیمتر مربع کاهش مییابد. با افزایش بیشتر سرعت برش (از 200 به 500 میلیمتر بر دقیقه)، مقاومت برشی و انرژی لازم برای برش کاهش پیدا نمیکند و بنابراین زاویة تیزی 17 درجه و سرعت برش 200 میلیمتر بر دقیقه برای برش ساقه زعفران توصیه میشود. نتایج همچنین نشان میدهد که با افزایش سرعت کندن از 50 تا 500 میلیمتر بر دقیقه، میانگین نیروی کندن از 339/0 به 459/0 نیوتن و مقاومت کششی از 169/0 به 229/0 مگاپاسکال و انرژی مصرفی به ازای واحد سطح از 473/0 به 914/1 میلیژول بر میلیمتر مربع افزایش مییابد، اما اثر سن گیاه بر نیروی کندن، مقاومت کششی، و انرژی لازم برای کندن گل به ازای واحد سطح معنیدار نیست. دادههای به دست آمده از این تحقیق در طراحی و توسعة مکانیزمهای برداشت زعفران کاربرد دارد.
علی اصغر قائمی؛ محمدرفیع رفیعی؛ علیرضا سپاسخواه
دوره 7، شماره 3 ، آذر 1385، ، صفحه 41-52
چکیده
بشر همواره سعی کرده است محیط را با توجه به نیازهای خود کنترل کند. یکی از پدیدههایی که بشر همواره با آن مبارزه کرده سرمازدگی گیاهان است. یکی از عمدهترین روشهای مبارزه با این پدیده آبیاری بارانی است که اساس آن تأثیر گرمکنندگی پوشش یخ ناشی از آب پاشیده شده روی اندامهای گیاهی است. به منظور بررسی تأثیر این روش، یک سیستم ...
بیشتر
بشر همواره سعی کرده است محیط را با توجه به نیازهای خود کنترل کند. یکی از پدیدههایی که بشر همواره با آن مبارزه کرده سرمازدگی گیاهان است. یکی از عمدهترین روشهای مبارزه با این پدیده آبیاری بارانی است که اساس آن تأثیر گرمکنندگی پوشش یخ ناشی از آب پاشیده شده روی اندامهای گیاهی است. به منظور بررسی تأثیر این روش، یک سیستم بالادرختی خودکار در بخشی از باغ هلو و در قطعهای به مساحت 1700 متر مربع در باجگاه (استان فارس) اجرا و تأثیر آن در مبارزه با سرمازدگی بررسی شد. قسمت دیگری از باغ به مساحت 1000 متر مربع به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. از آنجایی که مهمترین نکته در این روش مدیریت صحیح آب مصرفی توسط آبپاشهاست از مدل FROSTPRO جهت تعیین شدت پاشش بهینة مورد نیاز استفاده گردید و با توجه به پارامترهای محیطی و گیاهی مقدار آب مصرفی به میزان 12 میلیمتر بر ساعت به دست آمد که تأمین آن اساس طراحی سیستم را تشکیل داد. پس از آن، سیستم مجهز به سیستم کنترل خودکار گردید و طی سه واقعة سرمازدگی در بهار 1382 و سه واقعه سرمازدگی دیگر در بهار 83 مورد آزمایش قرار گرفت که در هر سه مورد در سالهای متوالی دما در بلوک شاهد به زیر دمای بحرانی تنظیم شده (5/1- درجة سانتیگراد) رسید در حالی که در بلوک تحت آبیاری دما در حدی بالاتر از دما بحرانی نگه داشته شد، در مقایسة دو تیمار نشان داده شده که در بلوک تحت آبیاری در سال 82 تنها 12 درصد و در بلوک شاهد 5/41 درصد شکوفهها از بین رفتند و محصول درختان حفاظت شده 36 درصد بیشتر شد. نتایج حاصل از درصد شکوفههای زنده و همچنین تولید محصول بیشتر به علاوه اختلاف مشاهده شده بین دماهای ثبت شده نشانگر مؤثر بودن سیستم در پیشگیری از سرمازدگی درختان هلو در منطقة مورد مطالعه است.
مهدی جعفری باری
دوره 6، شماره 1 ، خرداد 1384، ، صفحه 41-52
چکیده
یکی از پارامترهای مهم خاک برای استفاده در مدل محاسباتی Plaxis، برای تحلیل رفتار سازههای خاکی و مکانیزم گسیختگی آنها، مدول برش الاستیسیته است. برای برآورد این پارامتر و سایر خصوصیات، خاک، حفاریها و آزمایش های ژئوتکنیکی متعددی روی بدنة یک سیل بند و زمین کنار آن در پایین دست اجرا شد. با استفاده از نتایج آزمایش ها، مدول برش الاستیسیته ...
بیشتر
یکی از پارامترهای مهم خاک برای استفاده در مدل محاسباتی Plaxis، برای تحلیل رفتار سازههای خاکی و مکانیزم گسیختگی آنها، مدول برش الاستیسیته است. برای برآورد این پارامتر و سایر خصوصیات، خاک، حفاریها و آزمایش های ژئوتکنیکی متعددی روی بدنة یک سیل بند و زمین کنار آن در پایین دست اجرا شد. با استفاده از نتایج آزمایش ها، مدول برش الاستیسیته از نه روش متفاوت محاسبه شد. به علت اختلاف زیاد در مقادیر به دست آمده، با استفاده از روش آماری، مقدار مشخصه ای برای هر لایه تعیین گردید. صحت مقادیر مشخصه و مناسب ترین روش تعیین مدول برش، کالیبراسیون تنشها و کرنشها که هر دو منجر به مقادیری بیش از مقادیر مشخصة مدول برش شد. مقایسة نتایج کالیبراسیون با نتایج روشهای قبلی نشان دادند که مقادیر مشخصه به دلیل کم بودن تعداد داده ها قابل اعتماد نیست و در مجموع استفاده از آزمایش سه محوری برای محاسبة مدول برش الاستیسیته مناسبتر از سایر روشهاست.
رضا مغانلو؛ محمد ذونعمت-کرمانی؛ غلامعباس بارانی؛ امین مهدوی میمند
چکیده
در این پژوهش به بررسی آزمایشگاهی اثر تغییر شکل دهانهی ورودی لولهی مکش بر راندمان تخلیهی رسوب از مخازن سد با بکارگیری روش هیدروساکشن (سیفون-لایروبی) پرداخته شده است. به این منظور آزمایشهای مختلفی با لولههای مکش به قطر 3 سانتیمتر در دو طرح 1) دهانههای ساده با مقطع دایرهای شکل به عنوان وضعیت آزمایش شاهد و 2) دهانه گوهایشکل ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی آزمایشگاهی اثر تغییر شکل دهانهی ورودی لولهی مکش بر راندمان تخلیهی رسوب از مخازن سد با بکارگیری روش هیدروساکشن (سیفون-لایروبی) پرداخته شده است. به این منظور آزمایشهای مختلفی با لولههای مکش به قطر 3 سانتیمتر در دو طرح 1) دهانههای ساده با مقطع دایرهای شکل به عنوان وضعیت آزمایش شاهد و 2) دهانه گوهایشکل ایجاد شده درمیان دهانهی لوله با چهار زاویهی گوه 15، 30، 45 و 60 درجه نسبت به امتداد لولهی مکش و در سه وضعیت قرارگیری قائم در فواصل 2 سانتیمتر بالای سطح رسوب، مماس بر سطح رسوب و 2 سانتیمتر زیر سطح رسوب انجام شد. نتایج آزمایشها نشان داد با فرض ثابت بودن زاویهی انحراف دهانهی لوله نسبت به امتداد لوله (α) با افزایش نسبت فاصلهی دهانهی لولهی مکش نسبت به سطح رسوبات به قطرلوله مکش(Hp/Dp)، نسبت حجم حفره شکلگرفته (Λ/Dp3) و غلظت رسوبات خروجی کاهش مییابد. همچنین در قیاس با آزمایش شاهد، میزان رسوب تخلیه شده در α با مقادیر 15 و 30 درجه کاهش یافت؛ این درحالی است که در °60=α (در تمامی نسبتهای (Hp/Dp) و°45=α در (تنها در 0=(Hp/Dp) افزایش تخلیه رسوب مشهود بود. همچنین نتایج آزمایشها نشان داد که با افزایش مقدار زاویه انحراف دهانه مکش، حجم رسوب لایروبی شده و میزان غلظت رسوبات خروجی افزایش مییابد. یافتههای کلی تحقیق بیانگر آنست که در نظر داشتن زاویه °60 =α و قرارگیری دهانه مکش در زیر سطح رسوبات، بیشترین کارایی را در فرآیند تخلیه رسوب در پی خواهد داشت.
عاصفه لطیفی
چکیده
خصوصیات فیزیکوشیمیایی سه رقم برنج به نامهای طارم محلی، فجر و خزر طی 18 ماه انبارمانی مورد بررسی قرار گرفت. این خصوصیات شامل کیفیت پخت، خواص بافتی و خواص خمیری است که طی چند ماه اول تغییر مییابند و سبب مطلوب شدن کیفیت خوراکی برنج میشوند. شلتوکها از مزرعهای که بر اساس توصیه فنی موسسه تحقیقات برنج کشور کشت شده بود، ...
بیشتر
خصوصیات فیزیکوشیمیایی سه رقم برنج به نامهای طارم محلی، فجر و خزر طی 18 ماه انبارمانی مورد بررسی قرار گرفت. این خصوصیات شامل کیفیت پخت، خواص بافتی و خواص خمیری است که طی چند ماه اول تغییر مییابند و سبب مطلوب شدن کیفیت خوراکی برنج میشوند. شلتوکها از مزرعهای که بر اساس توصیه فنی موسسه تحقیقات برنج کشور کشت شده بود، برداشت و در همان شرایط مرسوم در منطقه نگهداری و انبار شدند. آزمایشها در لحظۀ صفر و به منظور بررسی اثر کهنگی (انبارمانی) در زمانهای 3، 6، 9، 12 و 18 ماه بعد انبارداری در سه تکرار و همگی در رطوبت یکسان 12 درصد به شرح زیر اجرا شد: تعیین آمیلوز (فقط در لحظۀ صفر)، حداقل زمان پخت، افزایش طول دانه بعد از پخت و میزان مواد جامد از دست رفته. خصوصیات بافتی شامل سختی برنج پخته با دستگاه بافتسنج و خصوصیات خمیری شامل ویسکوزیتۀ ماکزیمم، ویسکوزیتۀ مینیمم، ویسکوزیتۀ نهایی، شکست و برگشت خمیر با دستگاه رپیدویسکوآنالایزر اندازهگیری شد. از میان خصوصیات پخت در این سه رقم طی انبارمانی، فقط میزان مواد جامد از دست رفته به خصوص در ماه هیجدهم، کاهش معنیداری نشان داد. سختی بافت برنج پخته در هر سه رقم طی انبارمانی افزایش نشان داد اما فقط در رقم خزر افزایش معنیدار بود. از خصوصیات خمیری نیز ویسکوزیتۀ حداکثر در ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. شکست ابتدا افزایش و بعد کاهش یافت و صفت برگشت در ارقام طارم و خزر ابتدا کاهش و بعد افزایش و در رقم فجر ابتدا روندی ثابت و سپس کاهش داشت. طرح به صورت تصادفی و مقایسۀ میانگینها با آزمون دانکن و بهرهگیری از نرمافزار SPSS اجرا شد.